یه ک کار فرهاد نیه یه کار عشق پاکه
چه بکم اگر ننالم له غمت
له رووژی ترســـــم دڵ بــــووده ناشـــاد
هـهرچـی ک داشتیم بوهیـــمن لـه
یــــاد
له هــویرمان بچوود ک ئیمـــــه کوردیـــــم
رووڵــهی
کهیخســــرهو، ئاریایــی نــــژاد
فهرامووش بکهیـــــم خـــاوهن
تاریخیــــم
له هووز و تیرهی ســــاســــانی و مـــاد
له رووژی ترســــم
لــــهی خاک پاکـــــــه
کهس دهنگ بهرز نهکهی له دهس بیداد
گشت
بوونــــه چــــاکر زههـــاک دهوران
رهنج کاوهی کورد بیـــــهیمن وه
بــــــــاد
جهشنــــمان بووده جهشـــــن بیگانـــــه
لهجی خوهر نازار،
مانگ بووده نهمـــــاد!
له رووژی ترســــم، نــه ژن و نــه پیـــــــا
نه
حهتتــــا ئهوهی ئهزیــــــــزه لـــــــهلاد
دی له وهر نهکــــــهی
لهباس کـــــوردی
یا قســـه نهکــــهی وه زووان ئـــــــهژداد
ههڵـــهو
بگهردی لــه فهرههنگ خـــوهی
بهزم و باو فهرهنـــگ باس بکهی
ئــــهڕاد
له رووژی ترســــم لــــــه کــــــوردهواری
دڵ و
دڵـــــــداری، بچوودن لـــــه یـــــــاد
دی کهس نهزانی له مهعنــــای
عشــق
نه دویهت شیرین بوو نه کوڕ وه فهرهــــاد
دروو دهلـهسـه، جـی
راســـــی بگــــری
ههرکهس راسی کرد سهر بیهی وه باد
له رووژی ترســــم
خهم بووده بهشمــان
سیه لهوهر کهیم لــه پیــــر تــا
نـــــهوزاد
خهڕگ وهسهر کــــهیم ئـهڕا بیگانــــــــه!
زهنجیر وه مل
بـــویم له دونیای ئـــــــازاد!
گیرهو زاری کــــهیم ئــهڕا
دوشمنهیـــــل
داخم لـــهو رووژه، هـــــاوار و فهریـــــــاد
ئهی
خوهیشک و برای ئــــازیز کــــــوردم
نهکهی تاریخـــد بوهیــــدن لــــه
یـــــــاد!
چوون چرای رێــده ئهڕای ههمیشـــــــه
ئهر خامووشـهو بوود،
تاریکـــــه نــــــوواد
شانازی بکـــــه وه فهرهـهنگ خـــــــوهد
تا گشت
بزانن چــــهن بـــهرزه ئــــــهڕاد
ئهی کـــوردهواری گیانـم وه
فــــــــهدات
ئههوورامــــهزدا وه پشت و پـــــــــــهنادشعر له جانی
کرماشانی
ـــــــــــــــــــــــــ ـ
برگردان شعر به فارسی:
از روزی
میترسم که دلم ناشاد گردد
وهر آنچه که داشتیم را از یاد ببریم
از یاد ببریم
که ما کرد هستیم
که فرزند کیخسرو آریایی نژادیم
فراموش کنیم که صاحب
تاریخیم
که از تیره و تبار ساسانی و ماد هستیم
از روزی میترسم که در این خاک
پاک
کسی صدایش در برابر ظلم و بیداد بالا نیاید
و همه نوکر و غلام ضحاک زمان
شوند
و رنجی را که کاوهی آهنگر کشید به باد بدهیم
جشنهای باستانی ما جای خود
را به جشن بیگانگان دهد
و به جای خورشید نازنین، ماه نماد ما شود!
از روزی
میترسم که نه زن و نه مرد
و نه حتی کسی که برایت عزیز و نور چشمی است
دیگر
لباس کردی بر تن نکند
و یا به زبان آبا و اجدادی خود صحبت نکند
از فرهنگ خود
روی گردان شود
و به چیزهایی که باب فرنگ است روی بیاورد
از روزی میترسم که
در فرهنگ کردها
عشق و عاشقی نیز از بین برود
دیگر کسی معنای عشق و عاشقی را
نفهمد
نه دختری مانند شیرین و نه پسری مانند فرهاد باشد
دروغ و ریاکاری جای
راستی را بگیرد
و هر آنکس که راستگو باشد سر خود را به باد بدهد
از روزی
میترسم که تنها غم قسمت ما شود
و همه از پیر گرفته تا نوزاد سیاهپوش شویم
و
برای بیگانگان سراپای خود را گل بگیریم
و در دنیای آزاد زنجیر به گردن شویم
و
برای دشمنان خود گریه و زاری کنیم
متاسفم برای آن روز، هوار و فریاد
ای خواهر
و برادر عزیز کردم
نکنه که روزی تاریخ خود را فراموش کنی
چون همیشه مانند
چراغ راهی خواهد بود
که اگر خاموش گردد جلو راهت تاریک خواهد گشت
پس به فرهنگ
خودت افتخار بکن
تا همه بدانند که چقدر برایت با ارزش و بلندمرتبه است
جانم
فدایت ای کرد و فرهنگ زیبای کردی
اهورامزاد همیشه پشت و پناهت باشد
ار من فرهاد و له بیستون بوم
وگیان و ومال فدای شیرین بوم
آیا یار من وشیرین
میو
له بان نعش من گیان فدا کرو
ار فنا کم ارات داشته فغفورم
برشنم و پات
هر چی ها دورم
داشته کی خسرو و هزاریکی
حاضری هی بدی ارای ملکی
ای هارت و
پورته که وه تو دیمه
ای همه جای که و گر تو چیمه
تا ای حده که و عقل بنده س
ای کار و یار واقعی ساخته س
ار یار واقعی راس و پاکی بو
نباید و هیچ
امری باکی بو
ار قبول نیری و یاران بپیرس
یار واقعی و هیچ نیری ترس
باید
پایدار دفاع کی و یار
نه که چوی دشمن یاری بکی خار
فکر و ذکر تو هر ها و
یادم
گر چه بیدن تو چون توز بریادم
ولی یه نیه رسم عاشیقی
دم خیار تلخ بو
بکری دوری
گرچه ای دنیا پر وه جفایه
یار واقعی هر پا بر جایه
گلی نکردم
یه درد دل بی
باور که ارام خیلی مشکل بی
عشق واقعی ایسه ها
سرم
شعر که بلد نیم فکر کم شاعرم
اگر که ناقص پر له اشکاله
شعر نظامه هر یه با حاله
شینم بکرین شیونم خیلی
ترمم بوهسین وه پرچ لیلی
دیهشو دیمه خاو قبلهی
ورینم
کژاوهی لیلی هاته سهرینم
دیهشو دیمه خاو کوکی مهگاران
تو مهز
لیلی بی مهجنون مهلاوان
شینم بکهرین شینم یک دهمهن
دوس وه دوس بریان
فره ستهمهن
معنی :
بر من شیون کنید شیونم بسیار
است
تابوت من را با موهای لیلی ببندید
دیشب در خواب قبلهی خود را دیدم
کژاوهی لیلی در کنارم بود
دیبشب در خواب دیدم که کبکی شیون میکرد
فکر
نکن لیلی بود بلکه او مجنون بود
بر من زاری کنید شیون من یک سخن است
دوست را
از دوست بریدن ستم بزرگی است
اگر مردم نکیدن کس برا رو
نکیدن دایه پیرم خوی کتل
کو
توام دشمن نذانید من کشریام
سرم نیلن که له بان لشم بو
خرامان
ای خرامان ای خرامان
و سایه زلفکت بگرم وآمان
اگه همسایه دان پرسی وپی
بیوش
غریبی بی کسه شو ها ولامان
چرا عده ای از مردم کرمانشاه فارسی حرف میزنند؟ چرا هوییت و زبان کردی در کرمانشاه رو به نابودی میرود؟ کمبود و ضعف؟ شیعه یا سنی ؟ چرا والدین کرد با بچه هایشان فارسی حرف میزنند؟؟؟ و صدها ایا و چرا و اگر و افسوس های دیگر...
آنجا که میبایست و می باید مهد آفرینش باشد و نیست ، آنجا که می توانست پایتخت
فرهنگی و تاریخی ایران زمین و کردستان باشد و نیست ، کرمانشاه شهری که نیاز
برانش بسیار و رهروانش اندک اند.شهری که دروازه ی تمدن ایرانی هست و نیست
،هست از آنگونه که نباید باشد و نیست از آنگونه که باید می بود.
کرمانشاه کجاست ؟
کرمانشاه در هاله ای از غبار گرفتگی فرهنگی و هویت گم شده در برهوت فقر اطلاعاتی و در هم آمیختگی هویت مذهبی و ملی ، خاموش و روشن سکوت کرده است ! سکوتی تلخ ؟
کرمانشاه اینجا است ، اما انگار با سم اسبان اعراب و گرد راه طوفان لشکریان آنان آثار تمدن این شهر کهن در خاک خفت ، یا شاید در جنگ تعصبات عثمانی ها و صفویان در آغوش فراموشی ها فرو رفت ، اما نوید دادند که از گرد راه پیامی در راه است.
کرمانشاه بنا بر قدمت تاریخی غنای فرهنگی و وسعت جمعیتی اش باید شهر امید جنبش فکری ، فرهنگی و سیاسی کردها باشد ،کرمانشاه شهری نیست که بتوان به راحتی آن را در آغوش فراموشی ها سپرد و وظیفه ی نخبگان فرهنگی این شهر در دنیای نوین و عصر ارتباطات بسی سنگین تر است.
امروز فرزندان کرمانشاهی در معرض انتخابی بزرگند نباید فراموش کرد که داشتن هویت کردی در هیچ جای جهان منافاتی با هویت ایرانی ندارد، حتی کرد های ترکیه عراق و سوریه دلبستگی های مشترکی با ایرانیان در خود سراغ دارند اما این به معنای پشت کردن به هویت واحد کردی نیست باید بدانیم که هیچ گاه در هیچ کجای تاریخ سراغ نداریم که ملتی یا شخصی و گروهی را به دلیل پشت کردن به هویت ملی و تاریخی خود تشویق کرده باشند یا به آنها مباهات کنند ، تاریخ همیشه به کسانی می بالد که علاوه بر داشتن اندیشه ی انسانی در حفظ اصالت هویت و ملیت خود کوشا بوده اند ، به هیچ ملتی به خاطر فراموش کردن هویت خود مدال افتخار نیاویخته اند.
اگر امروزه جهانی شدن و جهانی سازی تمامی ملت های صاحب دولت و قدرتمندی همچون چین و هند را تهدید می کند ، اگر ما کردها که در هفت آسمان هم ستاره ای نداریم به هویت تاریخی خود پشت پا بزنیم ، فرداها فرزندان ما سرافکنده و شرمسار ، با حقارتی آمیخته به ننگ از گذشتگان خود یاد خواهند کرد و قطعاً در دادگاه تاریخ نسل های آینده مان محکوم به خیانت خواهیم شددر دنیای امروز حتی دورافتاده ترین اقوام آفریقای به شدت تحت تاثیر جهان علم و اندیشه مشغول بازخوانی و باز شناسی هویت خود هستند و در پی یافتن رگه ها و ریشه های خود حیران و سرگردان یافتن خویشن ، جای بسیار تاسف خواهد بود که یکی از قدیمی ترین و کهن ترین شهر های کردستان ، دروازه ی تمدن ماد و ایران با ستان ، با خاکستر فراموشی ها و خود کم بینی وپشت کردن به زبان مادری به عنوان بزرگترین نشانه ی هویت یک ملت ، خود را به ذلت بادهای مسموم تفرقه های مذهبی و تاریک اندیشی و جزم اندیشی های مصلحتی اندکی سود پرست بدهد ، ما منتظریم شاهد کرمانشاهی باشیم که پرچم دار فرهنگ و تمدن کردی و ایرانی باشد.کرمانشاه نه تنها باید مرکز فرهنگی کردستان باشد ، بلکه به عنوان مرکز موسیقی و عرفان و نماینده ی ایران باستان ، باید شهر زیبایی ها و هنرمندان و هنرمندی ها باشد.انتظار کردها از کرمانشاه به اندازه ی بیستون بزرگ و سترگ است و ای کاش روزی بیاید که کردهای دیگر مناطق کردستان با حضور در کرمانشاه ، حتی اگر هویت خویش را فراموش کرده باشند با دیدن کرمانشاهی ها به خود آیند .
هیچ انسان عاقلی با از بین بردن زبان و هویت انسانی که ریشه در اعماق تاریخ دارد و امانت نسل های پیش از ما است ، موافق نیست مگر ناآگاهان یا مغرضان و حتی شاید نتوان گفت که از بین رفتن یک هویت انسانی به مراتب فاجعه بار تر است.
دانلود موزیک ویدیوی زیبای «پی ری» (پیری) از هنرمند شاخوان احمدی
ویدیو و فایل صوتی / آماده دانلود
دانلود فایل ویدیو دانلود فایل صوتی
/// درخواستی کاربران ///